- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو خنجر ستم آن ترک لشگری برداشت دلم ستمکشی واو ستمگری برداشت
2 منم که روز ازل از من آسمان و زمین محبت پدری مهر مادری برداشت
3 خوشم بضعف تن اما فغان که صیادم زصید من نظر از عیب لاغری برداشت
4 ز سنگ حادثه ایمن شود کسی که بتن نهال هستی او ننگ بی بری برداشت
5 بحیرتم که زآوارگی چه دید که خضر گذاشت پیروی از دست و رهبری برداشت
6 بملک حسن بت ماست خواجه ای که نظر زبندگان ز غرور توانگری برداشت
7 گهر فروش دل من طبیب گاه سخن چه ناله ها که ز انصاف مشتری برداشت