چو ببریدند ناگه از عطار نیشابوری الهی نامه 7

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

چو ببریدند ناگه بر سر دار

1 چو ببریدند ناگه بر سر دار سر دو دست حلاج آن چنان زار

2 بدان خونی که از دستش بپالود همه روی و همه ساعد بیالود

3 پس او گفت آنکه سر عشق بشناخت نمازش را بخون باید وضو ساخت

4 بدو گفتند ای شوریده ایام چراکردی بخون آلوده اندام

5 که گر از خون وضوی آن بسازی بود عین نمازت نانمازی

6 چو مردان پای نه در کوی معشوق مترس از نام و ننگ هیچ مخلوق

7 که هر دل کو بقیومست قایم نترسد ذرّهٔ از لؤم لایم

8 بیا مردانه در کار خدا باش کم اغیار گیر و کار را باش

9 چو گردون گرد عالم چند گردی ز خود کامی فراتر شو بمردی

10 که گر عشقت چین نامرد گیرد ز خجلت بند بندت درد گیرد

11 بسا شیران که صاحب زور بودند بزور عشق در چون مور بودند

12 تو کز موری کمی در زور و مقدار به پیش عشق چون آئی پدیدار؟

عکس نوشته
کامنت
comment