- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو عکس خویش نمودار میکند مهتاب پیاله را گل بیخار میکند مهتاب
2 به جای بادهٔ گلگون در این بهشت آباد گلاب در قدح یار میکند مهتاب
3 ز عکس مهر جمال تو شد دلم روشن علاج آینهٔ تار میکند مهتاب
4 بگیر دامن لیلی که صبح روشن شد به ناقه محمل خود بار میکند مهتاب
5 گسست چون رگم از ریشه یافتم امشب به پود و تار کتان کار میکند مهتاب
6 چنانکه نقره کند صبحدم مس شب را لباس تار تو زرتار میکند مهتاب
7 ز فیض تا سحر امشب ز خواب مخمل را هزار مرتبه بیدار میکند مهتاب
8 ببار اشک ندامت ز دیدگان قصاب سرشک را در شهسوار میکند مهتاب