الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی
الهامی کرمانشاهی

چو از الهامی کرمانشاهی شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 17

شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 17 ام از 451 خیابان اول

چو شه سوی آرامگه شد چمان

1 چو شه سوی آرامگه شد چمان برآشفت مروان به والی دمان

2 که ای بی خرد مرد ناهوشمند تو را هر چه گفتم نیامد پسند

3 همی خوار مایه گرفتی تو کار تفو باد برچون تو فرمانگذار

4 نبینی کز اینت چه آید همی چه آشوب ازین کار زاید همی

5 بدو گفت والی که ای تیره بخت همی بینمت دل چو فولاد سخت

6 بترس از جهاندار یزدان پاک چه خواهی به دنیا درینم هلاک

7 به دارنده ی آشکار و نهان که بخشندم ار ملک و مال جهان

8 نجویم ره فتنه انگیختن به فرزند پیغمبر آویختن

9 تو خواهی که پور پیمبر شهید شود تاکه خوشنود گردد یزید

10 هرآنکس که ریزد زکین خون او نگردد به روز جزا سرخ رو

11 بدو گفت مروان پر از خشم و کین کنون گر نگه داشتی پاس دین

12 نکو کردی ای میر فرمان تراست سپس کاربند آنچه دانی سزاست

13 اگر آشکارا چنین کرد یاد نهانش دگر بود آن بد نهاد

14 چو مروان پلیدی به گیتی نبود به آل نبی زو چها رخ نمود

15 چو رفت از جهان زاده ی پور صخر زقتل شه دین همی کرد فخر

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو شه سوی آرامگه شد چمان

شاعر شعر چو شه سوی آرامگه شد چمان چه کسی است ؟

شاعر شعر چو شه سوی آرامگه شد چمان الهامی کرمانشاهی می باشد.

شعر چو شه سوی آرامگه شد چمان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر چو شه سوی آرامگه شد چمان چیست ؟

قالب شعر چو شه سوی آرامگه شد چمان شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) است

مضمون اصلی شعر چو شه سوی آرامگه شد چمان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر