-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو آگاه شد زود بسپرد راه به شام آمد وکرد جا بربه گاه
2 همه شامیانش به در تاختند نوا سوگوارانه افراختند
3 مراو را به مرگ پدر تعزیت بگفتند و برسلطنت تهنیت
4 چو بگذشت چندی از آن کارباز یکی بزم دارای نو کرد ساز
5 نمود از بدن جامه ی سوک دور یکی هفته می داشت برپای سور
6 ازآن پس به هرشهری وکشوری امیری فرستاد با لشگری
7 ابر جای مروان به حکم یزید به یثرب زمین، حکمران شد ولید
8 از آن پس که فرمانده ی نو چمید سوی یثرب و در سرا آرمید
9 به دست یکی رهرو تیز گام رسیدش یکی نامه از شاه شام