عافیت غم را مداوا کرد و زین از قدسی مشهدی غزل 352

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سوختم

1 عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سوختم هرکسی از داغ سوزد، من ز مرهم سوختم

2 خنده‌های شادی گل در چمن داغم نکرد غنچه را دیدم غمی دارد، ازان غم سوختم

3 در محبت شعله افزون گردد آتش را ز آب تا چو شمعم بود در هر قطره‌ای نم، سوختم

4 بس که دارم ذوق غم، هرجا که دیدم ماتمی‌ست من در آن ماتم، فزون از اهل ماتم سوختم

عکس نوشته
کامنت
comment