- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چارچیز ای خواجه کم دارد بقا گوش دار ای مومن نیکو لقا
2 جور سلطان را بقا کمتر بود پس عتاب دوستان خوشتر بود
3 دیگر آن مهری که باشد از زنان بی بقا چون صحبت ناجنس دان
4 با رعیت چون کند سلطان ستم مرورا باشد بقا در ملک کم
5 گر ترا از دوستان آید عتاب کم بقا دارد چو خط بر روی آب
6 گرچه باشد زن زمانی مهربان چون کم آید بهرهٔ بگشاید زبان
7 چون بناجنسان نشیند آدمی کمترک بیند از ایشان همدمی
8 زاغ چون فارغ زبوی گل شود نفرتش از صحبت بلبل شود
9 صحبت ناجنس جانگاهی بود جمله را زین حال آگاهی بود
10 چون ترا ناجنس آید در نظر ای پسر چون باد از وی درگذر