چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من از سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من

1 چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من از یک نگه به باد توان داد خاک من

2 گو یک نظر به چاک گریبان او ببین ناصح که طعنه زد به گریبان چاک من

3 هر جا که بود درد و غمی در جهان نجست جایی دگر به غیر دل دردناک من

4 تا داندم زاهل هوس مایل من است آه ار کنند آگهش از عشق پاک من

5 ماند به تاک چشم من اما به جای اشک خون جگر مدام تراود ز تاک من

6 او را به بزم جای و مرا پیش پاسبان بنگر که غیر با که بود یار پاک من

7 صد چاک دیگر ار بگشایی مرا ز دل عشقت نمیرود زدل چاک چاک من

8 گفتم که؟ گشت باعث قتل (سحاب) گفت گردون، ولی به سعی من و اشتراک من

عکس نوشته
کامنت
comment