1 سرو را همچو قدت شیوه رعنایی نیست این قدر هست که او مثل تو هرجایی نیست

2 سرو و گل تا ز قد و روی تو دیدند شکست باغبان را سر و برگ چمن آرایی نیست

3 همدمی چون غم او نیست دم تنهایی هر کرا هست غم او غم تنهایی نیست

4 ای دل از عاشقی از طعنه میندیش که ذوق نتوان یافت ز عشقی که برسوایی نیست

5 ای که داری سر سودای تجارت بی نفع هیچ سرمایه به از جوهر دانایی نیست

6 صبر در عشق تو کاریست پسندیده ولی کرده ام تجربه کار من شیدایی نیست

7 مشو از دیده خونبار فضولی غایب که درو بی گل روی تو شکیبایی نیست