- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پلیدی کند گربه بر جای پاک چو زشتش نماید بپوشد به خاک
2 تو آزادی از ناپسندیدهها نترسی که بر وی فتد دیدهها
3 براندیش از آن بندهٔ پر گناه که از خواجه مخفی شود چند گاه
4 اگر بر نگردد به صدق و نیاز به زنجیر و بندش بیارند باز
5 به کین آوری با کسی بر ستیز که از وی گزیرت بود یا گریز
6 کنون کرد باید عمل را حساب نه وقتی که منشور گردد کتاب
7 کسی گر چه بد کرد هم بد نکرد که پیش از قیامت غم خود بخورد
8 گر آیینه از آه گردد سیاه شود روشن آیینهٔ دل به آه
9 بترس از گناهان خویش این نفس که روز قیامت نترسی ز کس