- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چرخ فلک با همه کار و کیا گرد خدا گردد چون آسیا
2 گرد چنین کعبه کن ای جان طواف گرد چنین مایده گرد ای گدا
3 بر مثل گوی به میدانش گرد چونک شدی سرخوش بیدست و پا
4 اسب و رخت راست بر این شه طواف گر چه بر این نطع روی جا به جا
5 خاتم شاهیت در انگشت کرد تا که شوی حاکم و فرمانروا
6 هر که به گرد دل آرد طواف جان جهانی شود و دلربا
7 همره پروانه شود دلشده گردد بر گرد سر شمعها
8 زانک تنش خاکی و دل آتشیست میل سوی جنس بود جنس را
9 گرد فلک گردد هر اختری زانک بود جنس صفا با صفا
10 گرد فنا گردد جان فقیر بر مثل آهن و آهن ربا
11 زانک وجودست فنا پیش او شسته نظر از حول و از خطا
12 مست همیکرد وضو از کمیز کز حدثم بازرهان ربنا
13 گفت نخستین تو حدث را بدان کژمژ و مقلوب نباید دعا
14 زانک کلیدست و چو کژ شد کلید وا شدن قفل نیابی عطا
15 خامش کردم همگان برجهید قامت چون سرو بتم زد صلا
16 خسرو تبریز شهم شمس دین بستم لب را تو بیا برگشا