-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اسیران را زیانی از گرفتاری نمیباشد خلاصی از دیار عشق بی خواری نمیباشد
2 چو از قید قفس فارغ شدم در دام افتادم مصیبتدیده را یارای خودداری نمیباشد
3 به دور انداز از دوش این سر پرشور و فارغ شو که تن را راحتی غیر از سبکباری نمیباشد
4 چه مست غفلتی؟ یکچند ترک بادهنوشی کن که هرگز دردسر در جام هشیاری نمیباشد
5 ز دستاندازِ بیانداز او قصاب دانستم که رحمی در دل خوبان بازاری نمیباشد