اسیر جلوهٔ هر حسن عشقبازی از وحشی بافقی غزل 98

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

اسیر جلوهٔ هر حسن عشقبازی هست

1 اسیر جلوهٔ هر حسن عشقبازی هست میان هر دو حقیقت نیاز و نازی هست

2 ز هر دری که نهد حسن پای ناز برون بر آستانهٔ آن در سر نیازی هست

3 اگر مکلف عشقی سر نیاز بنه که هر که هست به کیش خودش نمازی هست

4 چو نیک درنگری عشق ما مجازی نیست حقیقتی پس هر پردهٔ مجازی هست

5 میان عاشق و معشوق کی دویی گنجد برو برو که تو پنداری امتیازی هست

6 وداع خویش کن اول اگر رفیق منی که این رهیست خطرناک و ترکتازی هست

7 نه احتراز از آن جانب است همواره گهی ز جانب وحشی هم احترازی هست

عکس نوشته
کامنت
comment