خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

بر سر بازار عشق آزاد از خاقانی شروانی غزل 285

غزل 285 ام از 1365 غزلیات

بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن

1 بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن بنده باید بودن و در بیع جانان آمدن

2 از عتاب دوستان چون سایه نتوان در رمید جان فشاندن باید و چون سایه بیجان آمدن

3 عشقبازان را برای سر بریدن سنت است بر سر نطع ملامت پای‌کوبان آمدن

4 نیم شب پنهان به کوی دوست گم نامان شوند شهره‌نامان را مسلم نیست پنهان آمدن

5 بر سر گنج آن شود کو پی به تاریکی برد مشعله برکرده سوی گنج نتوان آمدن

6 جان در این ره نعل کفش آمد بیندازش ز پای کی توان با نعل پیش تخت سلطان آمدن

7 گرچه تنگ است ای پسر با پر نگنجد هیچ مرغ بال و پر بگذار تا بتوانی آسان آمدن

8 شرط خاقانی است از کفر آشکارا دم زدن پس نهان از خاکیان در خون ایمان آمدن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن

شاعر شعر بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن چه کسی است ؟

شاعر شعر بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن خاقانی شروانی می باشد.

شعر بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن چیست ؟

قالب شعر بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن غزل است

مضمون اصلی شعر بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی