سوی خانه از جلال الدین محمد مولوی غزل 1195

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

سوی خانه خویش آمد عشق آن عاشق نواز

1 سوی خانه خویش آمد عشق آن عاشق نواز عشق دارد در تصور صورتی صورت گداز

2 خانه خویش آمدی خوش اندرآ شاد آمدی از در دل اندرآ تا پیشگاه جان بتاز

3 ذره ذره از وجودم عاشق خورشید توست هین که با خورشید دارد ذره‌ها کار دراز

4 پیش روزن ذره‌ها بین خوش معلق می‌زنند هر که را خورشید شد قبله چنین باشد نماز

5 در سماع آفتاب این ذره‌ها چون صوفیان کس نداند بر چه قولی بر چه ضربی بر چه ساز

6 اندرون هر دلی خود نغمه و ضربی دگر پای کوبان آشکار و مطربان پنهان چو راز

7 برتر از جمله سماع ما بود در اندرون جزوهای ما در او رقصان به صد گون عز و ناز

8 شمس تبریزی تویی سلطان سلطانان جان چون تو محمودی نیامد همچو من دیگر ایاز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر