آمد ز سفر موکب از ادیب الممالک فراهانی غزل 37

ادیب الممالک فراهانی

آثار ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

آمد ز سفر موکب والای ولیعهد

1 آمد ز سفر موکب والای ولیعهد تابید چو مه طلعت زیبای ولیعهد

2 شد صدرنشین شمس به بیت الشرف اندر تا بوسه زند خاک کف پای ولیعهد

3 تابید مه از اوج فلک تا همه بینند گردون سپر افکنده به هیجای ولیعهد

4 افتاد چو بر بام فلک سایه چترش خورشید برآمد به تماشای ولیعهد

5 از هم گسلد رشته هر جادو و نیرنگ از تاب عصا و ید بیضای ولیعهد

6 گر کار جهان ز آهن و رویست شود نرم در پنجه و بازوی توانای ولیعهد

7 پنهان نتوان داشت که هر راز پدید است در آینه فکرت بینای ولیعهد

8 زین پس بنماید بجهان کاری دشوار کاسان شده هر مشکلی از رای ولیعهد

9 هر کس سر و سودای بزرگی بسرآرد ما را نبود جز سر و سودای ولیعهد

10 خوشباش امیری که رساند ملک العرش ترفیع صفای تو بامضای ولیعهد

عکس نوشته
کامنت
comment