جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

آمد از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 536

غزل 536 ام از 6329 غزلیات

آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود

1 آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود آمد ندای آسمان تا مرغ جان پران شود

2 هم بحر پرگوهر شود هم شوره چون گوهر شود هم سنگ لعل کان شود هم جسم جمله جان شود

3 گر چشم و جان عاشقان چون ابر طوفان بار شد اما دل اندر ابر تن چون برق‌ها رخشان شود

4 دانی چرا چون ابر شد در عشق چشم عاشقان زیرا که آن مه بیشتر در ابرها پنهان شود

5 ای شاد و خندان ساعتی کان ابرها گرینده شد یا رب خجسته حالتی کان برق‌ها خندان شود

6 زان صد هزاران قطره‌ها یک قطره ناید بر زمین ور زانک آید بر زمین جمله جهان ویران شود

7 جمله جهان ویران شود وز عشق هر ویرانه‌ای با نوح هم کشتی شود پس محرم طوفان شود

8 طوفان اگر ساکن بدی گردان نبودی آسمان زان موج بیرون از جهت این شش جهت جنبان شود

9 ای مانده زیر شش جهت هم غم بخور هم غم مخور کان دانه‌ها زیر زمین یک روز نخلستان شود

10 از خاک روزی سر کند آن بیخ شاخ تر کند شاخی دو سه گر خشک شد باقیش آبستان شود

11 وان خشک چون آتش شود آتش چو جان هم خوش شود آن این نباشد این شود این آن نباشد آن شود

12 چیزی دهانم را ببست یعنی کنار بام و مست هر چه تو زان حیران شوی آن چیز از او حیران شود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود

شاعر شعر آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود چه کسی است ؟

شاعر شعر آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود چیست ؟

قالب شعر آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود غزل است

مضمون اصلی شعر آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر