خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

آمد دواسبه عید و خزان از خاقانی شروانی قصیده 122

قصیده 122 ام از 1365 قصاید

آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25

1 آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش زرین عذار شد چمن از گر لشکرش

2 عید است و آن عصیر عروسی است صرع‌دار کف بر لب آوریده و آلوده معجرش

3 وینک خزان معزم عید است و بهر صرع بر برگ زر نوشته طلسم مزعفرش

4 ز آن سوی عید دختر رز شوی مرده بود زرین جهاز او زده بر خاک مادرش

5 یک ماه عده داشت پس از اتفاق عید بستند عقد بر همه آفاق یک سرش

6 زرگر به گاه عید زر افشان کند ز شاخ واجب کند که هست شکریز دخترش

7 شاخ چنار گویی حلوای عید زد کآلوده ماند دست به آب معصفرش

8 بودی به روز عید نفس‌های روزه‌دار مشکین کبوتری ز فلک نامه آورش

9 منقار بر قنینه و پر بر قدح بماند کامد همای عید و نهان شد کبوترش

10 مرغ قنینه بلبل عید است پیش شاه گل در دهن گداخته و ناله دربرش

11 انگشت ساقی از غبب غوک نرمتر زلف چو مار در می عیدی شناورش

12 زلفش فرو گذاشته سر در شراب عید دیوی است غسل گاه شده حوض کوثرش

13 در آبگینه نقش پری بین به بزم عید از می‌کز آتش است پری‌وار جوهرش

14 ز آن چون پری گرفته نمایند اهل عید کب خرد ببرد پری‌وار آذرش

15 گردون چنبری ز پی کوس روز عید حلقه به گوش چنبر دف همچو چنبرش

16 دستینه بسته بربط و گیسو گشاده چنگ یعنی درم خریدهٔ عیدیم و چاکرش

17 بر سر بمانده دست رباب از هوای عید افتاده زیر دیگ شکم کاسهٔ سرش

18 مار زبان بریده نگر نای روز عید سوراخ مار در شکم باد پرورش

19 مار است خاک خواره پس او باد ز آن خورد کز خوان عید نیست غذای مقررش

20 چون شاه هند پیش و پسش ده غلام ترک از فر عید گه می و گه شکر افسرش

21 بل هندوی است بر همن آتش گرفته سر چون آب عید نامهٔ زردشتی از برش

22 گوئی بهای بادهٔ عیدی است افتاب ز آن رفت در ترازو و سختند چون زرش

23 شد وقت چون ترازو و شاه جهان بعید خواهی می‌گران چو ترازوی محشرش

24 خاقان اکبر آنکه سر تیغش آتشی است شب‌های عید و قدر شده دود و اخگرش

25 کیوانش پرچم است و مه و آفتاب طاس چون زلف آنکه عید بتان خواند آزرش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش

شاعر شعر آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش چه کسی است ؟

شاعر شعر آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش خاقانی شروانی می باشد.

شعر آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش چیست ؟

قالب شعر آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش قصیده است

مضمون اصلی شعر آمد دواسبه عید و خزان شد علم برش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
خاقانی شروانی

آمد دواسبه عید و خزان از خاقانی شروانی قصیده 122

قصیده 122 ام از 1365 قصاید
بنر