-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آمد ندا از آسمان جان را که بازآ الصلا جان گفت ای نادی خوش اهلا و سهلا مرحبا
2 سمعا و طاعه ای ندا هر دم دو صد جانت فدا یک بار دیگر بانگ زن تا برپرم بر هل اتی
3 ای نادره مهمان ما بردی قرار از جان ما آخر کجا میخوانیم گفتا برون از جان و جا
4 از پای این زندانیان بیرون کنم بند گران بر چرخ بنهم نردبان تا جان برآید بر علا
5 تو جان جان افزاستی آخر ز شهر ماستی دل بر غریبی مینهی این کی بود شرط وفا
6 آوارگی نوشت شده خانه فراموشت شده آن گنده پیر کابلی صد سحر کردت از دغا
7 این قافله بر قافله پویان سوی آن مرحله چون برنمیگردد سرت چون دل نمیجوشد تو را
8 بانگ شتربان و جرس مینشنود از پیش و پس ای بس رفیق و همنفس آن جا نشسته گوش ما
9 خلقی نشسته گوش ما مست و خوش و بیهوش ما نعره زنان در گوش ما که سوی شاه آ ای گدا