آمد آن رگ زن مسیح از سنایی غزنوی قصیده-قطعه 35

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

آمد آن رگ زن مسیح پرست

1 آمد آن رگ زن مسیح پرست تیغ الماس گون گرفته به دست

2 کرسی افگند و بر نشست بر او بازوی خواجهٔ عمید ببست

3 نیش درماند و گفت: «عز علی» این چنین دست را نیابد خست

4 سر فرو برد و بوسه‌ای دادش خون ببارید از دو دیده به طشت

عکس نوشته
کامنت
comment