بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی
بابافغانی شیرازی

آمد بهار و دل بمی از بابافغانی شیرازی غزل 211

غزل 211 ام از 695 غزلیات

آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد

1 آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد مهرم بساقیان گلندام تازه شد

2 هر شاخ گل ز کج کلهی می دهد نشان خوبان رفته را به جهان نام تازه شد

3 آه از فریب دهر کزین عشوه بس نکرد تا خلق را همان طمع خام تازه شد

4 از خاک کشتگان وفا خاست بوی گل داغی که بود بر دل از ایام تازه شد

5 دل کنذده بودم از می و ساقی چو گل رسید جان رمیده را هوس جام تازه شد

6 مرغ هوا به خانه خرابی من گریست چندانکه سبزه ام بلب بام تازه شد

7 می نوش و گل بریز فغانی که عاقبت باغ هنر ز چشمه ی انعام تازه شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد

شاعر شعر آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد چه کسی است ؟

شاعر شعر آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد بابافغانی شیرازی می باشد.

شعر آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد چیست ؟

قالب شعر آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد غزل است

مضمون اصلی شعر آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر