- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آمد آمد حسن در رخش غرور انگیختن اینک اینک عشق میآید به شور انگیختن
2 هر کرا کحل محبت چشم جان روشن نساخت روز حشرش همچنان خواهند کور انگیختن
3 پا به حرمت نه در این وادی که موسی حد نداشت گرد نعلین از تجلیگاه طور انگیختن
4 رسم بزم ماست دود از دل بر آوردن نخست سوختن چون عود و از مجمر بخور انگیختن
5 دست کردن در کمر با عشق کاری سهل نیست فتنهای نتوان ز بهر خود به زور انگیختن
6 عرصهٔ عشق و حریف ما چنین منصوبه باز سخت بازی چیست بازیهای دور انگیختن
7 خیز و دامن برفشان وحشی که کار دهر نیست جز غبار فتنه و گرد فتور انگیختن