-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای سنگدل، به حق وفا کز وفا مگرد عهدی بکن به وصل و از آن عهد وا مگرد
2 ما برگزیدهایم ترا از جهان، تو نیز پیوند ما گزین وز پیوند ما مگرد
3 در میغ خون دل شب هجر آشنای ما میبین و با مخالف ما آشنا مگرد
4 ای آنکه یک دم از دل ما نیستی جدا هر دم به شیوهای دگر از ما جدا مگرد
5 گفتی: برو، که مهرهٔ مهرت بریختم خونم بریز و گرد چنین مهرها مگرد
6 دی دست در میان تو کردم، رخ تو گفت: بالای ما بلاست، به گرد بلا مگرد
7 ما را غرض روا شدن از وصل روی تست گو: کام اوحدی ز دو گیتی روا مگرد