جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

به از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 3123

غزل 3123 ام از 6329 غزلیات

به حیلت تو خواهی که در را ببندی

1 به حیلت تو خواهی که در را ببندی بنالی چو رنجور و سر را ببندی

2 چو رنجور والله که آن زور داری که بر چرخ آیی قمر را ببندی

3 گر آن روی چون مه به گردون نمایی به صبح جمالت سحر را ببندی

4 غلام صبوحم ولی خصم صبحم که از بهر رفتن کمر را ببندی

5 اگر گاو آرند پیشت سفیهان به یک نکته صد گاو و خر را ببندی

6 به یک غمزه آهوان دو چشمت چو روبه کنی شیر نر را ببندی

7 زمستان هجر آمد و ترسم آنست که سیلاب این چشم تر را ببندی

8 وگر همچو خورشید ناگه بتابی بدین آب هر رهگذر را ببندی

9 خموشم ولیکن روا نیست جانا که از حال زارم نظر را ببندی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به حیلت تو خواهی که در را ببندی

شاعر شعر به حیلت تو خواهی که در را ببندی چه کسی است ؟

شاعر شعر به حیلت تو خواهی که در را ببندی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر به حیلت تو خواهی که در را ببندی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر به حیلت تو خواهی که در را ببندی چیست ؟

قالب شعر به حیلت تو خواهی که در را ببندی غزل است

مضمون اصلی شعر به حیلت تو خواهی که در را ببندی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین است.
بنر