سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

با فراقت چند سازم برگ تنهاییم از سعدی شیرازی غزل 121

غزل 121 ام از 1930 غزلیات

با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست

1 با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست دستگاه صبر و پایاب شکیباییم نیست

2 ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد ترس تنهاییست ور نه بیم رسواییم نیست

3 مرد گستاخی نیم تا جان در آغوشت کشم بوسه بر پایت دهم چون دست بالاییم نیست

4 بر گلت آشفته‌ام بگذار تا در باغ وصل زاغ بانگی می‌کنم چون بلبل آواییم نیست

5 تا مصور گشت در چشمم خیال روی دوست چشم خودبینی ندارم روی خودراییم نیست

6 درد دوری می‌کشم گر چه خراب افتاده‌ام بار جورت می‌برم گر چه تواناییم نیست

7 طبع تو سیر آمد از من جای دیگر دل نهاد من که را جویم که چون تو طبع هرجاییم نیست

8 سعدی آتش زبانم در غمت سوزان چو شمع با همه آتش زبانی در تو گیراییم نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست

شاعر شعر با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست سعدی شیرازی می باشد.

شعر با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست چیست ؟

قالب شعر با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست غزل است

مضمون اصلی شعر با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی