- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را باز آبی بر زن آن روی جهان افروز را
2 باز بر عشاق صوفی طبع صافی جان گمار آن دو صف جادوی شوخ دلبر جان دوز را
3 باز بیرون تاز در میدان عقل و عافیت آن سیه پوشان کفر انگیز ایمانسوز را
4 سر برآوردند مشتی گوشه گشته چون کمان باز در کار آر نوک ناوک کین توز را
5 روزها چون عمر بد خواه تو کوتاهی گرفت پارهای از زلف کم کن مایهای ده روز را
6 آینه بر گیر و بنگر گر تماشا بایدت در میان روی نرگس بوستان افروز را
7 لب ز هم بردار یک دم تا هم اندر تیر ماه آسمان در پیشت اندر جل کشد نوروز را
8 نوگرفتان را ببوسی بسته گردان بهر آنک دانه دادن شرط باشد مرغ نو آموز را
9 بر شکن دام سنایی ز آن دو تا بادام از آنک دام را بادام تو چون سنگ باشد گوز را