1 لیکن نه سری که غیر پا پنداری تا آنک آری بدین سخن انکاری
2 آن پا و سر آن سر است و پاهان بشنو گر دانش اسرار معما داری
1 ای مهر همچو مه ز رخت کرده کسب ضو خال رخ تو برده ز مشک ختن گرو
2 از طرف بام چرخ برین باد و صد هراس سر میکشد برای تماشات ماه نو
1 الا یا نفس قد زموالمطا یا خدایاده شکیبائی خدایا
2 چو روز وصل را آمد شب هجر الی روحی دنت ایدی المنایا
1 شد وقت آنکه باز هوای چمن کنم آمد بهار و فکر شراب کهن کنم
2 حاشا که با جمال جهانگیر عارضت نظاره جانب گل و برگ سمن کنم