عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر از جلال عضد غزل 19

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر است

1 عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر است از جهانش چه خبر، کاو به جهانی دگر است

2 بس که از خون دلم لاله خونین بشکفت هر کجا می نگرم لاله ستانی دگر است

3 ای طبیب! از سر بیمار قدم باز مگیر چاره ای ساز که بیمار زمانی دگر است

4 عافیت خواستی از من چو دل من آن نیز بر سر کوی تو بی نام و نشانی دگر است

5 حاصل از دوست به جز درد ندارم، لیکن در دل خلق یقینم که گمانی دگر است

6 نکته موی میان تو عجب باریک است هر سر موی بر آن نکته بیانی دگر است

7 آفتاب ارچه ز اعیان جهان است، ولیک بر رخ خوب تو او هم نگرانی دگر است

8 شد به بوسی ز لبت زنده جاوید جلال کز لطافت لب شیرین تو جانی دگر است

عکس نوشته
کامنت
comment