-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر است از جهانش چه خبر، کاو به جهانی دگر است
2 بس که از خون دلم لاله خونین بشکفت هر کجا می نگرم لاله ستانی دگر است
3 ای طبیب! از سر بیمار قدم باز مگیر چاره ای ساز که بیمار زمانی دگر است
4 عافیت خواستی از من چو دل من آن نیز بر سر کوی تو بی نام و نشانی دگر است
5 حاصل از دوست به جز درد ندارم، لیکن در دل خلق یقینم که گمانی دگر است
6 نکته موی میان تو عجب باریک است هر سر موی بر آن نکته بیانی دگر است
7 آفتاب ارچه ز اعیان جهان است، ولیک بر رخ خوب تو او هم نگرانی دگر است
8 شد به بوسی ز لبت زنده جاوید جلال کز لطافت لب شیرین تو جانی دگر است