حباب با دل من آشنایی از اسیر شهرستانی غزل 496

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

حباب با دل من آشنایی ای دارد

1 حباب با دل من آشنایی ای دارد شکسته بند خطر مومیایی ای دارد

2 رهین منت پیر و جوان ز یکرنگی است دلی که آینه خو شد گدایی ای دارد

3 خرابه کشتی و صحرا محیط و دل طوفان جنون به عالم دل ناخدایی ای دارد

4 جنون ملال گداز خوشی است عاشق را دیار دل نمکین روشنایی ای دارد

5 به نقص ما منگر بیش از این حریم دل است که نارسا نگه اینجا رسایی ای دارد

6 خرابه دل من مسجد نماز من است قضای ظاهریم خوش ادایی ای دارد

7 صفای آینه غیر است و جذبه نامحرم اگر دلی به دلی آشنایی ای دارد

8 ز داغ بندگیت دل جدا نمی داند اسیر عاجز اگر خودنمایی ای دارد

عکس نوشته
کامنت
comment