1 برین سیرند ثابت اهل اسرار که در سر ولایت نیست تکرار
2 چو شد سر ولایت بی تکرر ازین اعداد ماندم در تحیر
3 بنوعست این و یا از نوع عاریست حقیقت دارد این یا اعتباریست
1 ما و دل سودا زده سرمست الستیم بر گشته ز میخانه دو آشفته مستیم
2 با افسر سلطانی کونین بلندیم با خاک در خاک نشینان تو پستیم
1 هر که درویش در پیر مغان خواهد بود کارفرمای دل و والی جان خواهد بود
2 گر مکان یافت سری در قدم پیر مغان مالک مملکت کون و مکان خواهد بود
1 اگر ندیدی دریا که جای اندر جوست بمن نگر که دلم جوی آب رحمت اوست
2 کدام جوی دل بینهایتم دریاست کدام دریا دریای بی بدایت دوست