بیاور ای بت ساقی شراب دوشینه از جلال عضد غزل 250

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

بیاور ای بت ساقی شراب دوشینه

1 بیاور ای بت ساقی شراب دوشینه بزن برآتشم امروز آب دوشینه

2 چه عزم بود که دیشب برفتی از بر ما چه بود راست بگو آن شتاب دوشینه

3 کجا به خواب رود بی تو چشم من امشب که در کنار تو خوش بود خواب دوشینه

4 هزار شمع نهادیم و خانه تاریک است چو نور می ندهد ماهتاب دوشینه

5 همان سرشک و همان دل بجاست تا دانی که حاضر است شراب و کباب دوشینه

6 غلام خویشتنم خوانده ای به مستی دوش سرم ز چرخ گذشت از خطاب دوشینه

7 مده شراب به ما امشب ای ندیم که ما هنوز بی خبریم از شراب دوشینه

8 معاشران همه هشیار گشته اند و جلال هنوز بی خود و مست و خراب دوشینه

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر