- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شکنی شیشه مردم گرو از من گیری همه شب عهد کنی روز شکستن گیری
2 شیری و شیرشکن کینه ز خرگوش مکش قادری که شکنی شیر و تهمتن گیری
3 ای سلیمان که به فرمانت بود دیو و پری بی گنه مور چرا بر سر خرمن گیری
4 ننگری هیچ غنی را و یکی عوری را خوش گریبان کشی و گوشه دامن گیری
5 هین مترس ای دل از آن جور که مؤمن آن جاست ای دل ار عاقلی آرام به مؤمن گیری
6 ترک یک قطره کنی ماهی دریا باشی ترک یک حبه کنی ملکت مخزن گیری
7 دور از آبی تو چو روغن چو همه او نشوی چون شدی او پس از آن آب ز روغن گیری
8 ننگ مردانی اگر او به جفا نیزه کشد به سوی او نروی و پی جوشن گیری