شکنی شیشه از جلال الدین محمد مولوی غزل 2876

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

شکنی شیشه مردم گرو از من گیری

1 شکنی شیشه مردم گرو از من گیری همه شب عهد کنی روز شکستن گیری

2 شیری و شیرشکن کینه ز خرگوش مکش قادری که شکنی شیر و تهمتن گیری

3 ای سلیمان که به فرمانت بود دیو و پری بی گنه مور چرا بر سر خرمن گیری

4 ننگری هیچ غنی را و یکی عوری را خوش گریبان کشی و گوشه دامن گیری

5 هین مترس ای دل از آن جور که مؤمن آن جاست ای دل ار عاقلی آرام به مؤمن گیری

6 ترک یک قطره کنی ماهی دریا باشی ترک یک حبه کنی ملکت مخزن گیری

7 دور از آبی تو چو روغن چو همه او نشوی چون شدی او پس از آن آب ز روغن گیری

8 ننگ مردانی اگر او به جفا نیزه کشد به سوی او نروی و پی جوشن گیری

عکس نوشته
کامنت
comment