1 کرشمهای کن و بازار ساحری بشکن به غمزه رونق و ناموس سامری بشکن
2 به باد ده سر و دستار عالمی یعنی کلاه گوشه به آیین سروری بشکن
3 به زلف گوی که آیین دلبری بگذار به غمزه گوی که قلب ستمگری بشکن
4 برون خرام و ببر گوی خوبی از همه کس سزای حور بده رونق پری بشکن
5 به آهوان نظر شیر آفتاب بگیر به ابروان دوتا قوس مشتری بشکن
6 چو عطرسای شود زلف سنبل از دم باد تو قیمتش به سر زلف عنبری بشکن
7 چو عندلیب فصاحت فروشد ای حافظ تو قدر او به سخن گفتن دری بشکن