ای پسر گونه ز عشقت دست بر از سنایی غزنوی غزل 422

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

ای پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمی

1 ای پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمی گاه عشرت پیش تو بر دست ساغر دارمی

2 ورنه همچون حلقهٔ در داردی عشقت مرا بر امیدت هر زمانی گوش بر در دارمی

3 نیستی پشتم چو چنبر در غم هجران تو گر شبی در گردن تو دست چنبر دارمی

4 ورنه بر جان و دل من مهربانستی دلت من ز دست تو به یزدان دستها بردارمی

5 گر همه شب دارمی در کف می و در بر ترا ماه در کف دارمی خورشید در بر دارمی

6 زر ندارم با تو کارم زان قبل ناساخته‌ست کاشکی زر دارمی تا کار چون زر دارمی

7 در خرابات قلندر گر ترا ماواستی من نشیمن در خرابات قلندر دارمی

عکس نوشته
کامنت
comment