1 ای پسر گر هرزه خند و بی جا باشی چو گل هرکجا هستی قرین آتش سوزان شوی
2 رو چو نرگس با حیا و سر به پیش افکنده باش تا ز گلشن گر برون افتی به نرگس دان شوی
1 مطلب هرکس که بینی مالی و جاهی بود ترک مال و مطلب دنیا مرا شاهی بود
2 بخت معذور است گر از حال ما آگاه نیست خفته را از حال بیداران چه آگاهی بود
1 ای آن که ز ناله میکنی منع زنهار مده دگر ملالم
2 انصاف نداری و مروّت یا نیستت آگهی ز حالم
1 ای خضر بیابان کلام حکما ممتاز ز اهل فضل چو گل زگیا
2 امروز شفای شیخ محتاج نیست زان گونه که بیمار پریشان به شفا