- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر دوچشمت ز فتنه نک خفته است خفیه در زیر طاق ابرویت
2 بهر آشوبشان کند بیدار هر زمان غمزه سخن گویت
3 استخوانی زدر برون انداز که چو سگ می دویم در کویت
4 بس که بر جان بنده راه زدند حسن دلگیر و عشق دلجویت
5 هر که بیند مرا همی گوید کز پی چیست این تک وپویت
6 سخت سرگشته ای، ندانم سیف که چه چوگان رسید بر گویت
7 ای که رنگی ندیده از رویت دل من جان بداد بر بویت
8 لاله کز رخ شه گلستان است سر بخس درکشید از رویت
9 از پی رنگ و بو بنفشه و مشک خویشتن بسته اند بر مویت