-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بوئی ز گلستان تو ما چون بشنیدیم از خود برمیدیم و بدانسوی دویدیم
2 از بال و پر خویش چو کردیم تبرا با بال و پر عشق در آن راه پریدیم
3 عمری چو در آن بادیه سرگشته بگشتیم آخر بحریم حرم وصل رسیدیم
4 ای وای که چون حلقه بر آن در بنشستیم وز صدر سرا بانگ درآئی نشنیدیم
5 چون بار ندادند و دری هم نگشادند فریاد و فغان از دل آشفته کشیدیم
6 گفتند حسین از چه فغان است و خروش ست ما خلوت خاص از پی هرکس نگزیدیم