1 «بوآلو»، شاعر گویای مغرب حکیم بخرد دانای مغرب
2 در این نکته چه خوش گفت این سخن را که بس خوش آمد از این نکته من را:
3 که اندر چارپایان چرایی و یا ماهی و مرغان هوایی
4 ز هر تیره گروه نسل حیوان ندیدم ابلهی مانند انسان
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 جهان را دائما این رسم و این آیین نمیماند اگر چندی چنین ماندست، بیش از این نمیماند
2 به چندین سال عمر، این نکته را هر سال سنجیدی که آن اوضاع دی، در فصل فروردین نمیماند
1 مگو که غنچه چرا چاکچاک و دل خون است؟ که این نمایشی از زخم قلب مجنون است!
2 نمونه دل آزادگان بود: گل سرخ چو این «کلیشه » اوراق سرخ دل خون است
1 دلم ای دوست تو دانی که هوای تو کند لب من خدمت خاک کف پای تو کند
2 رایگان مشکفروشی نکند هیچ کسی ور کند هیچ کسی زلف دوتای تو کند
1 آتشین طبع تو عشقی که روانست چو آب رخ دوشیزه فکر از چه فکنده است نقاب
2 در حجاب است سخن گر چه بود ضد حجاب بس خرابی ز حجاب است که ناید به حساب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به