-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوری مقصد دمید از سرکشیدنهای من نقش پاگمکرد پیش پا ندیدنهای من
2 چون نفس از هستی خود در غبار خجلتم کز جهانی برد آسایش تپیدنهای من
3 الفت هستی چو صبحم نردبان وحشت است چین دامن نیست جز بر خویش چیدنهای من
4 شور محشر گوش خلقی وانکرد اما چه سود اندکی نزدیک میخواهد شنیدنهای من
5 شمع ماتمخانهٔ یاسم زاحولم مپرس بیتو در آغوش مژگان سوخت دیدنهای من
6 خاکساری آبیارم چون نهالگرد باد گرد میگردد بلند از قدکشیدنهای من
7 سیر جیب امن امکان بود بیسعی گداز همچو شمع آمد بهکار از هم چکیدنهای من
8 پا به دامن دارم و جولان حرص آسوده نیست خاک افسردن به فرق آرمیدنهای من
9 ریشهٔ واماندهم، رنگ نمو گم کردهام با رگ یاقوت میجوشد دوبدنهای من
10 چون ثمر بیدل به چندین ریشه جولان امید تا شکست خود رسید آخر رسیدنهای من