دمید صبح، چه خسبی از کمال‌الدین اسماعیل غزل 101

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

دمید صبح، چه خسبی چو بخت من برخیز؟

1 دمید صبح، چه خسبی چو بخت من برخیز؟ بساز چنگ و برآور خروش رستاخیز

2 ببوی باده بر آمیز نکهت گل را که شب بروز بر آمیخت صبح رنگ آمیز

3 مرا ز مستی دست قدح ستان بنماند بدت خویش قدح را بحلق من در ریز

4 بجام باده فرو برسرم وگر ترسی که غرقه گردم، زلفت بست دست آویز

5 محیط چرخ دخانیست، چشم ازو فکن بسیط خاک غباریست، از سرش برخیز

6 نه آسمانی، با ما زمان زمان بمگرد نه روزگاری ،با ما نفس نفس مستیز

7 بدست رطل گران دادیم باوّل بار بپای مستی اگر مردی از سرم مگریز

8 ترا که گفت که چون روزگار هر ساعت بلا چون ریگ بغربال چرخ بر من بیز؟

عکس نوشته
کامنت
comment