-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خون قطره قطره می چکد از چشم تر هنوز نگسسته ایم بخیه زخم جگر هنوز
2 با آن که خاک شد به سر راه انتظار پر می زند نفس به هوای اثر هنوز
3 تا خود پس از رسیدن قاصد چه رو دهد؟ خوش می کنم دلی به امید خبر هنوز
4 بختم ز بزم عیش به غربت فگند و من مستم چنان که پا نشناسم ز سر هنوز
5 دیدار جوست دیده و دارد خجل مرا از جوش دل نبستن راه نظر هنوز
6 شد روز رستخیز و به یاد شب وصال محوم همان به لذت بیم سحر هنوز
7 ای سنگ بر تو دعوی طاقت مسلم ست خود را ندیده ای به کف شیشه گر هنوز
8 پرویزن ست تارکم از زخم خار پا از سر برون نرفته هوای سفر هنوز
9 بلبل سزد ز غیرت پروانه سوختن رنگین به شعله نیست ترا بال و پر هنوز
10 غالب نگشته خاک به راهت تو و خدا گردی ست پرفشان به سر رهگذر هنوز