- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خون میچکد از دیده ز نظاره داغم تا خون نشود، وا نشود غنچه باغم
2 پیدا نبود دل ز هجوم غم معشوق پنهان شده از کثرت پروانه، چراغم
3 گر بر لبم انگشت زنی، جوش زند خون کان غمزه ز خون کرد لبالب چو ایاغم
4 چون زنده کند صور سرافیل دلم را؟ گر بوی تو در حشر ندارد به دماغم
5 چون سبزه، ز گل تا به ابد خضر بروید هرجا که نهد پا غم عشقت به سراغم
6 الماس چو تبخاله برآید ز لب مست گر بر دهن شیشه نهی پنبه داغم