1 سعادت با سلامت یار بادت نگهدار حوادث کردگارت
1 بنامیزد چنانت آفریدند که پنداری ز جانت آفریدند
2 نمیدانم ز جان خوشتر چه باشد که تا گویم که زانت آفریدند
1 عاقلان از غافلان اسرار خود پوشیدهاند آب حیوان در میان تیرگی نوشیدهاند
2 رنگ حرص وشهوت از آیینه دل بردهاند تا در آن آیینه عکس روی دلبر دیدهاند
1 رفتیم ما و عشق تو اندر میان هنوز ساکن نگشت عربده عاشقان هنوز
2 هر برگ گل که باد صبا از چمن ربود مرغان ز رنگ و بوی تو اندر فغان هنوز
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به