1 ای پیکر خجسته، چه نامی؟ فدیت لک دیگر سیاه چرده ندیدم بدین نمک
2 خوبان سزد که بر درت آیند سر به سر وانگاه خاک پای تو بوسند یک به یک
3 هم ظاهر از دو چشم تو گردیده مردمی هم روشن از دو لعل تو در دیده مردمک
4 آدم ز حسن روی تو گر بهره داشتی از دیدنش به سجده بپرداختی ملک
5 صورتگران چین اگر آن چهره بنگرند نقش نگارخانهٔ چین را کنند حک
6 گر چهرهٔ چو ماه به بامی برآوری خورشید را ز شرم تو پنهان کند فلک
7 تنها نه اوحدیست به دام تو مبتلا کین حال نیز در همه جایست مشترک
8 گر در وفای من بگمانی، بیازمای زر خالصست و باک نمیدارد از محک