- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
2 نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن پیش باز عشق آئین کبوتر داشتن
3 سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن تن بیاد روی جانان اندر آذر داشتن
4 اشک را چون لعل پروردن بخوناب جگر دیده را سوداگر یاقوت احمر داشتن
5 هر کجا نور است چون پروانه خود را باختن هر کجا نار است خود را چون سمندر داشتن
6 آب حیوان یافتن بیرنج در ظلمات دل زان همی نوشیدن و یاد سکندر داشتن
7 از برای سود، در دریای بی پایان علم عقل را مانند غواصان، شناور داشتن
8 گوشوار حکمت اندر گوش جان آویختن چشم دل را با چراغ جان منور داشتن
9 در گلستان هنر چون نخل بودن بارور عار از ناچیزی سرو و صنوبر داشتن
10 از مس دل ساختن با دست دانش زر ناب علم و جان را کیمیا و کیمیاگر داشتن
11 همچو مور اندر ره همت همی پا کوفتن چون مگس همواره دست شوق بر سر داشتن