-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کفر است راز عشقت پنهان چرا ندارم دارم به کفر عشقت ایمان چرا ندارم
2 سوزی ز ساز عشقت در دل چرا نگیرم رمزی ز راز مهرت در جان چرا ندارم
3 آتش به خاک پنهان دارند صبح خیزان من خاک عشقم آتش پنهان چرا ندارم
4 عید است این که بر جان کشتن حواله کردی چون کشتنی است جانم، قربان چرا ندارم
5 نی کم سعادت است این کامد غم تو در دل چون دل سرای غم شد شادان چرا ندارم
6 تا خود پرست بودم کارم نداشت سامان چون بیخودی است کارم سامان چرا ندارم
7 مهتاب را به ویران رسم است نور دادن پس من سراچهٔ جان ویران چرا ندارم
8 ریحان هر سفالی پیداست آن من کو من دل سفال کردم ریحان چرا ندارم
9 خاقانیم نه والله سیمرغ نیست هستم پس هست و نیست گیتی یکسان چرا ندارم