- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان ,
«ص» راست گفت اللَّه راست گفت محمد (ص)، «وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ (۱)» باین قرآن باشرف با بیان. ,
بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا ایشان که کافر شدند، فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ (۲) در زور کین و حمیّت و ستیزاند و برگشتن از راه صواب. ,
کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ چند هلاک کردیم پیش از قریش از گروه گروه جهانداران، فَنادَوْا بانگ در گرفتند، وَ لاتَ حِینَ مَناصٍ (۳) نیست هنگام بازگشتن و گریختن. ,
وَ عَجِبُوا بزرگ آمد ایشان را و شگفت داشتند أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ که بایشان آمد آگاه کنندهای هم ازیشان مردی همچون ایشان، وَ قالَ الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ (۴) ناگرویدگان گفتند نیست این مگر جادوی دروغ زن. ,
أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً گفتند این مرد خدایان را همه با یکی آورد، إِنَّ هذا لَشَیْءٌ عُجابٌ (۵) این چیزیست سخت شگفت. ,
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ رفتند سروران و مهتران ایشان، أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلی آلِهَتِکُمْ با یکدیگر گفتند روید و بر خدایان خود شکیبا باشید، إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرادُ (۶) این چیزیست که بما میخواهند و مکری که بر ما میسازند. ,
ما سَمِعْنا بِهذا نشنیدهایم این سخن، فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ در کیش پسینه، إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ (۷) نیست این مگر دروغی فرا ساختن ,
أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنا باش این پیغام و این ذکر راست بوی فرو فرستادند از میان ما؟ بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی دروغ نیست که ایشان در گمانیاند از سخن من، بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذابِ (۸) دروغ نیست که ایشان انیز نچشیدهاند عذاب من. ,
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ یا نزدیک ایشان است خزینههای بخشایش خداوند تو، الْعَزِیزِ الْوَهَّابِ (۹) خداوندی بزرگ توان فراخ بخش. ,
أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما یا پادشاهی آسمانها و زمینها و آنچه آن میان ایشانراست، فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبابِ (۱۰) گوی تا برانند در درهای آسمان. ,
جُنْدٌ ما هُنالِکَ این سپاه که ایدراند از دشمنان تو، مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ (۱۱) هم سپاهیاند چون سپاههای دشمنان پیغامبران پیش از تو باز شکستنی و برتاختنی. ,
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ دروغ زن گرفت پیش از قریش، قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ (۱۲) قوم نوح، نوح را و عاد، هود را و فرعون آن کشنده بمیخ بند دروغ زن گرفت موسی را، وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ و ثمود، صالح را و قوم لوط لوط را و اصحاب ایکه، شعیب را، أُولئِکَ الْأَحْزابُ (۱۳) ایناند آن سپاههای پیشینان. ,
إِنْ کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ الرُّسُلَ نبود از ایشان کس مگر که پیغامبران مرا دروغ زن گرفت، فَحَقَّ عِقابِ (۱۴) تا سزا گشت و کردنی و رسانیدنی سرانجام بد نمودن من ایشان را. ,
وَ ما یَنْظُرُ هؤُلاءِ چشم نمیدارند اینان، إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً مگر یک بانگ، ما لَها مِنْ فَواقٍ (۱۵) که از آن هیچ بر آسودن نه. ,
وَ قالُوا رَبَّنا و گفتند خداوند ما، عَجِّلْ لَنا قِطَّنا فراشتاب ما را بهره ما، قَبْلَ یَوْمِ الْحِسابِ (۱۶) پیش از روز شمار. ,
اصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ شکیبایی کن بر آنچه ایشان میگویند. وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ و یاد کن رهی ما را داود، ذَا الْأَیْدِ مرد با نیروی در پرستگاری ما إِنَّهُ أَوَّابٌ (۱۷) که او پرستگاری بود خدای ستای با خدای گردنده. ,