- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیره تنبول که صد برگ بست چون گل صد برگ بیامد بدست
2 نادره برگی چو گل بوستان خوبترین نعمت هندوستان
3 تیز چو گوش فرس تیزخیز صورت و معنی به صفت هر دو تیز
4 تیزی ازو یافته گوش دگر داد بهر گوش ز تیزی خبر
5 پر رگ و در رگ نه نشانی ز خون لیک هم از رگ دودش خون برون
6 طرفه نباتی مکه چو شد در دهن خونش چو حیوان بدر آید ز تن
7 خوردن آن بوئی دهن کم کند سستی دندان همه محکم کند
8 سیر خورد گرسنه در دم شود گرسنه را گرسنگی کم شود
9 از در تعظیم فتاده به هند صد در تعظیم گشاده به سند
10 سرخی رویش ز سه خدمتگرش چونه و فوفل شده رنگ آورش
11 طرفه که با این سه شریکش به پس مرتبه و نام همون راست بس
12 گر چه که آبش به نوی هست بیش کهنه شود بیش کند آب خویش
13 گر چه که از آب شود زرد رو لیک ز زردیش بود آبرو
14 برگ که باشد به درختان فراخ زود شود خشک چو افتد ز شاخ
15 برگ عجب بین که گسسته ز بر وز پس شش ماه بود تازه تر
16 حرمتش از پیشگه و پائگاه هم به گدا محترم و هم به شاه