- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بحمدالله که باز از لطف ایزد در آمد خلق عالم را بتن جان
2 ز کف چون «شاه عباسی » اگر داد «صفی » آسا خدیوی یافت ایران
3 بدست آورد تا زینگونه شاهی بسی بر دور عالم گشت دوران
4 شه بیدار دل، کز فیض جودش نبیند هیچکس خواب پریشان
5 به پیش ریزش دست سخایش شده دامن بکف کوه و بیابان
6 بپای تخت او، تا سر گذارند گهرها از صدفها گشته غلتان
7 نگاهش از غضب، خصم دغا را بود بر سطر هستی خط بطلان
8 چنان آباد شد گیتی ز عدلش که تنگی میکند بر گنج ویران
9 پی این دولت پاینده واعظ شد از پیر خرد تاریخ جویان
10 چو دید او تاج اقبالش بسر، گفت: «صفی گردید شاه ملک ایران