بحمدالله که در قتلم از ابوالحسن فراهانی غزل 35

ابوالحسن فراهانی

آثار ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

بحمدالله که در قتلم تعلل کرد گیسویش

1 بحمدالله که در قتلم تعلل کرد گیسویش به خون من نشد آلوده دیوار و در کویش

2 شب خود را به زلفش می کنم نسبت وزین غافل که روزی همچو رویش دارد از پی زلف هندویش

3 به قصد کشتنم ترکان مژگانش صف اندر صف به چشمش اقتدا کردند در محراب ابرویش

4 عجب نبود اگر از جلوه بر چشمم نمک پاشد به آب دیده پروردم نهال قد دلجویش

5 به زلفش کی دهم دل گرنه رویش در میان بینم دل من می برد زلفش به جانب داری رویش

6 بر یزای دیده اشک و خاک کویش را به حالش کن که از خونم بسی بهتر بود خاک سر کویش

عکس نوشته
کامنت
comment